« اعتراف »
« یک یادداشت, پیرامون, جایزهی شعر شاملو, و انصراف, یکی از کتابهای راه یافته, به دور بعدی آن »
بی جانبی نمیتواند به معنای محافظه کاری باشد ، بی جانب کسیست که توان تحلیل و تفسیر رخداد و جوانب و حواشی آن را دارد اما دلایل خود را در بی جانبی میجوید و تحلیل میکند و نه در جانبداری فاش و آشکار . آنکه میگوید بی جانبم به تعریف فوق دست یافته, است اما آنکه هیچ نمیگوید و او را مجبور به وقایع نگاری و شرح جانبداریاش می کنند دارد به پرسشی پاسخ میدهد که در ذهن دیگران شکل گرفته و پاسخی برای آن نیافته,اند . اما من از کدام دستهام ؟ این پرسش خود به کثرت دامن میزند . یعنی قائل به چنددستهگی ست . دستهای که جانب مخالفاند و دستهای که جانب مخالفِ مخالفاند و دستهای که جانب موافقان تمامعیارند . در میان تمامی اینان اما متضرر کسیست که بی جانب است . هر سه دسته به خویش اجازه میدهند که درباره ی دستهی دیگر سخن برانند و نقدش کنند اما بی جانب را کاملاً متهم کنند . که محافظه کار است . که در کار خویش لاغر است . که دنبال منفعتی در آینده است . که پی جوی موافقت با تمامی دسته هاست . حال آنکه بی جانب ، تمامی جوانب را سنجیده و عیارشان در مشت اوست . تنها جرماش این است که جایگاه خود را یافته, و بر آن تکیه زده است . به همین دلیل و پس از مدتی که از ماجرای مورد بحث گذشته است و به دلیل آنکه مورد اتهامم ، بی جانبی را درست نمیدانم و میخواهم مرثیهخوانِ اتهاماتی باشم که این روزها به سمت من روانه است .
هر کبوتر میپرد در مذهبی
وین کبوتر جانب بی جانبی
القصه باید بگویم که نگارنده ی این سطور ، حال که با ماجرای جایزهی شعر شاملو, فاصله پیدا کردهایم ، زاویهاش کاملا مشخص است . در دورهی دوم طی یادداشت,ی نظراتم را در خصوص جایزهی شعر و خاصه جایزهی بنیاد شاملو, اعلام داشتهام و از آنجایی که حس میکنم بی جانبی در مظان اتهام دوستان و اطرافیان دور و نزدیک من است تصمیم گرفتم زاویه و نظرم را در این باره با تمام شما دوستان عزیزم مشترک نموده و مرزها را مشخص کنم .
پس از آنکه علی اسدالهی نامهی انصراف, خود را از جایزهی شعر شاملو, منتشر میکند با خودم گفتم بالاخره اتفاقی که بتواند این جایزه و رفتار نادرست آن را مذمت کند افتاد . دم علی گرم که نوشت و انصراف, داد . خوشم آمد که مثل یک آرتیست وارد این پروژه شد و توانست جایزهایها را متوجه کنش نادرست شان کند . جایزهای که پس از او نامه منتشر میکند و میگوید که کتاب لالکی در سال نود و هفت منتشر نشده . همه میدانیم که شده . جایزهای که با عدم ورود به حوزه ای که محل نزاع بود ، یعنی شرکت نمودن همهی کتاب ها اعم از کاغذی و الکترونیک بار دیگر مشروعیت اش را از دست داد . چرا که علی اسدالهی تمام ادعایش متوجه این موضوع بود . علی هنر کرده و این کارش هم تمام هنرمندانه بود . من هم با لالکی زاویه دارم اما منکر این اکت ارزشمند او نمیتوانم بشوم . اکتی که میتوانست با حمایت ما که معترض به جایزه بودیم و هستیم ، آن را در مسیر درستش قرار دهد اما متاسفانه با چند دستگی شدن به بیراهه رفت و جایزه را تطهیر کرد . دستهای که جایزه را دوست دارند و دسته ای که مایل به ذبح آن هستند و دلایلشان دست کم پاسخگوی چند نفریست که معترضاند به جایزه . کمیت در این میان معنایی ندارد . منظومه ی لالکی یا خودش را بالا کشیده یا بالایش کشاندهاند . این بحث بی ربطیست و سر از بیراهه در آورنده . جایزهی شعر شاملو, و هر جایزهی شعر دیگری در ایران هنوز نتوانستهاند تمامی صداهای موجود را گرد هم آورده و در سیستمی یکپارچه ، متمرکز ، مجرب و مسلط ، به داوری آثار رسیده به دبیرخانه تن دهد . انتخاب داوران اینچنین میتواند تولید صدای متفاوت و تبلیغ آن باشد . یعنی همان که ضابطین و دست اندرکاران جایزه را میتواند به حاشیه براند . هدفِ قلمزنِ این سطور این است که بگوید بی جانبی در ادبیات ما ، خانهی آرامی نیست و مدام در معرض اتهام است . بنابراین من آنجا ایستادهام که در بالا به آن پرداختهام . بی جانبی تا کنون منفعتی برای من و شعرم و آنچه تا کنون کردهام به همراه نداشته و نخواهد داشت . نه مرا از رشت تکان میدهد و نه مرا جیرهخوار کسی میکند . نه دستی به سعی رفاقت به سمتم دراز میکند و نه ضمانتی مطمئن برای آیندهی نوشتنمام خواهد بود . من جانب آنان خواهم بود که میانمایهگی را میبلعند و غوغاسالاری را در میانهی میدان ذبح میکنند .
#اسماعیل_مهرانفر
مهر ماه نود و هشت
@eslmehranfar
اسماعیل مهرانفر ( شعرها و مطالب مرتبط )...
ما را در سایت اسماعیل مهرانفر ( شعرها و مطالب مرتبط ) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2momken8 بازدید : 205 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 17:36