طبیعتا وقتی از دیلمان بر می گشتیم
بیمارستان سی تختخوابی را ساخته بودند
و ما
تمام تخت ها پر کرده بودیم
یکی در میان
خودم با همین یک متر و هشتاد قدم
دراز کشیده ام
و یکی در میان تو تصادف کرده ای
طبیعتا زمان فوتمان معلوم نیست
و پیکانها
همگی از تصادفمان فرار کرده اند
منمو پانزده تکهی اعضام بر هر تخت
توییو شرحه شرحهی اندوهات یکی در میان
طبیعتا زمان فوتمان معلوم یست
و بیمارستان
ما را در پاییز
گرفتار کرده است
مهر نود و سه . خانه ی مهرانفرها
نوشته شده توسط اسماعیل مهران فر در ساعت 8 | لینک |
اسماعیل مهرانفر ( شعرها و مطالب مرتبط )...
ما را در سایت اسماعیل مهرانفر ( شعرها و مطالب مرتبط ) دنبال می کنید
برچسب : تازه,اسماعیل,مهرانفر, نویسنده : 2momken8 بازدید : 195 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 19:47