شعر تازه _ اسماعیل مهرانفر

ساخت وبلاگ
طبیعتا وقتی از دیلمان بر می گشتیم

بیمارستان سی تختخوابی را ساخته بودند

و ما

تمام تخت ها پر کرده بودیم

یکی در میان

خودم با همین یک متر و هشتاد قدم

دراز کشیده ام

و یکی در میان تو تصادف کرده ای

طبیعتا زمان فوت‌مان معلوم نیست

و پیکان‌ها

همگی از تصادف‌مان فرار کرده اند

منم‌و پانزده تکه‌ی اعضام بر هر تخت

تویی‌و شرحه شرحه‌ی اندوه‌ات یکی در میان

طبیعتا زمان فوت‌مان معلوم یست

و بیمارستان

ما را در پاییز

گرفتار کرده است 

مهر نود و سه .  خانه ی مهرانفرها

نوشته شده توسط اسماعیل مهران فر در ساعت 8 | لینک  | 
اسماعیل مهرانفر ( شعرها و مطالب مرتبط )...
ما را در سایت اسماعیل مهرانفر ( شعرها و مطالب مرتبط ) دنبال می کنید

برچسب : تازه,اسماعیل,مهرانفر, نویسنده : 2momken8 بازدید : 195 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 19:47