✍✍احضار ادبیات
#اسماعیل_مهرانفر
یک جامعه و یا تمدن در حال فروپاشی یا احتضار ، همانگونه که ادبیات قرون اخیر ، نمونههای مشخص و برجستهای هم به دنیا معرفی نموده است همواره در حال احضار ادبیات و خاصه احضار قصهها و رنج ها و آلام یک ملت است و از این حیث باید ادبیات را همانند سیاست ، عاملی پویا نامید که دائماً این دو در جدال با یکدیگرند و گاه یکی آب است و دیگری آتش و بالعکس . ادبیاتی که در دل بحران مشغول جستجوست تا عوامل موثر بر بحران را شناسایی نموده و تاثیر آن را بر تودهها و جوامع بررسی کند و آن را در متون ادبی و خاصه ادبیات داستانی خود پیاده نماید . در هر صورت باید پذیرفت که ادبیات هر قوم ، آیینهی تمامنمای زندگی آن قوم است و این گفتهی تروتسکیست . باید گفت که این جمله نه ساخته و پرداختهی نگارندهی این سطور و نه تروتسکیست . یک تحقیق و پرس و جوی مختصر در میان آثار دو سدهی اخیر ، به راحتی ما را به این نتیجه خواهد رساند که چگونه ادبیات یک مملکت ، زاییدهی بحرانیست که لایههای گوناگون یک اجتماع و یا کشور را به راحتی زیر و رو میکند و توسط شاعران و نویسندگان به ادبیات تبدیل میشود . اگر به چیزی جز این پایبندیم ، قطعا به دام میانمایگی و انحطاط دچار شدهایم و بحران ما را بلعیده و در خود هضم کرده است . همانطور که در ایران در حال احتضار و ایران مبتلا به کرونا شاهدیم . چگونه باید این وضعیت توسط نویسندگان و شاعران تشریح شود و چگونه باید این بحران را به نظم در آورد ؟ قطعاً ادبیات محلی و ادبیات حکومتی که قصد آن همیشه همدلی و دادنِ امید بیهوده به عامهی مردم است ، نمایندهی شایستهی این جریان نیست و سلبریتی های ادبی که سعی میکنند با پیوستن به جریان همدلی و نوع دوستی نمایشیشان ، آبشخورهای آیندهی خویش را پر آب کنند را هم باید به آن دو طیف اضافه کنیم . یک عده هم چه در گذران روزگار عادی یک جامعه و چه در دل بحران به شکلی واحد فکر میکنند و فرقی برایشان نمیکند که چه اتفاقی افتاده و همواره معشوق و معشوقههایشان در چنبرهی دلبریهای زبانیشان گرفتارند. تنها عدهای به جا میمانند که میتوانند گرگوار سامسایی خلق کنند و یا عواملی که در سوسک شدنش دخیل بوده اند را تحلیل و تشریح کنند . قطعاً این دسته بحران را احضار میکنند تا از ادبیات ، تنها فرزند نجات یافتهی بحران را به دنیا بیاورند و آن را برای آیندگان به شکلی به یادگار بگذارند . در برابر تمامی این فرضیه ها ، پرسشی بنیادین و فلسفی مطرح است که بیشتر شبیه بازیهایی ست که اهل فلسفه در میآورند تا پارودی یک وضعیت را ترسیم کنند و هر چیزی را با پرسش بی اندازه لوس « که چه ؟ » به بازی بگیرند و بحث ناتمامشان با خودشان را تداوم ببخشند . ادبیات در هر کشور و در هر جامعهای ، همپای سیاست های سیاسیون و علوم انسانی آن کشور و جامعه در حال حرکت و پویایی بوده و نمیتوان آن را عنصری در حال فروپاشی و تولید مجدد فرض نمود . چرا که هر عصر ، متعهدان اجتماعی و ادبی مختص خود را تولید خواهد کرد که در برابر آن پرسش بنیادین و بی ربط به ادبیات بایستند و فلسفه در هر عصر ، تنها به یک پرسشگر شبیه باشد و ادبیات به یک پاسخگوی تمام عیار .
#اسماعیل_مهرانفر #شعر_فارسی#شعر_امروز
اسماعیل مهرانفر ( شعرها و مطالب مرتبط )...
ما را در سایت اسماعیل مهرانفر ( شعرها و مطالب مرتبط ) دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2momken8 بازدید : 158 تاريخ : دوشنبه 15 ارديبهشت 1399 ساعت: 8:54